country
ییلاقی
فارسی به انگلیسی
summer
مترادف و متضاد
ییلاقی
فرهنگ فارسی
منسوب به ییلاق : هوای ییلاقی خانه ییلاقی
لغت نامه دهخدا
ییلاقی. [ ی َی ْ / ی ِی ْ ] ( ص نسبی ) منسوب به ییلاق : هوای ییلاقی ، خانه ییلاقی. ( یادداشت مؤلف ) :
کاکل از مه شد عذار ساقیان سردمهر
آب و آتش بر رخ گلهای ییلاقی فشاند.
کاکل از مه شد عذار ساقیان سردمهر
آب و آتش بر رخ گلهای ییلاقی فشاند.
مسیح کاشی ( از آنندراج ).
رجوع به ییلاق شود.واژه نامه بختیاریکا
بَرف اَو خر
کلمات دیگر: