کلمه جو
صفحه اصلی

باشانی

لغت نامه دهخدا

باشانی. ( ص نسبی ) منسوب به باشان که قریه ای است از هرات. ( الانساب سمعانی ).

باشانی. [ ی ی ] ( اِخ ) ابوسعید ابراهیم بن طهمان خراسانی از اهالی هرات و ازقریه باشان بود و جمعی از تابعان را دریافت ( از آنجمله عمروبن دینار ). وی در مکه بسال 63 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ذیل کلمه باشان ) و ( تاج العروس و انساب سمعانی ج 1 ).

باشانی. ( اِخ ) ابوعبید احمدبن محمد الهروی صاحب کتاب «غریبین » در لغت و منسوب به باشان از قرای هرات. رجوع به معجم البلدان و تاج العروس ذیل کلمه بشن و حاشیه تاریخ بیهقی چ ادیب ص 110 شود.

باشانی . (اِخ ) ابوعبید احمدبن محمد الهروی صاحب کتاب «غریبین » در لغت و منسوب به باشان از قرای هرات . رجوع به معجم البلدان و تاج العروس ذیل کلمه ٔ بشن و حاشیه ٔ تاریخ بیهقی چ ادیب ص 110 شود.


باشانی . (ص نسبی ) منسوب به باشان که قریه ای است از هرات . (الانساب سمعانی ).


باشانی . [ ی ی ] (اِخ ) ابوسعید ابراهیم بن طهمان خراسانی از اهالی هرات و ازقریه ٔ باشان بود و جمعی از تابعان را دریافت (از آنجمله عمروبن دینار). وی در مکه بسال 63 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ذیل کلمه ٔ باشان ) و (تاج العروس و انساب سمعانی ج 1).



کلمات دیگر: