کلمه جو
صفحه اصلی

انوک

لغت نامه دهخدا

انوک. [ اَ وَ ] ( ع ص ) گول. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ابله. ( المصادر زوزنی ). احمق. ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ). ج ، نَوکی ̍، نوک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ما اَنوَکَه ؛ چه احمق است آن و گفته نمیشود: اَنوِک بِه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

انوک. [ اُ ] ( ع مص ) بزرگ شدن و سطبر گردیدن. || دراز شدن شتر. || دردمند گردیدن. || طمع کردن. || طلب کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

انوک . [ اَ وَ ] (ع ص ) گول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابله . (المصادر زوزنی ). احمق . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). ج ، نَوکی ̍، نوک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ما اَنوَکَه ؛ چه احمق است آن و گفته نمیشود: اَنوِک بِه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).


انوک . [ اُ ] (ع مص ) بزرگ شدن و سطبر گردیدن . || دراز شدن شتر. || دردمند گردیدن . || طمع کردن . || طلب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

= احمق

احمق#NAME?


دانشنامه عمومی

انوک (خواننده). انوک (به انگلیسی: Anouk) (زاده ۸ آوریل ۱۹۷۵) خواننده هلندی است.
او در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۳ نماینده هلند بود.

پیشنهاد کاربران

به نرمى ، رئوف ، بخشنده

از روى بخشندگى, بخشاینده ، مهربان


کلمات دیگر: