انگوری
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
تماما گوشتی، دارای میوه گوشتی، انگوری، توت مانند، دانه دار
انگوری، قرمز، شرابی، بادهای، شرابی رنگ
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب بشهر انگوریه ( آنکارا ) که امروز پایتخت ترکیه است و آنقره یا آنکارا نامیده میشود : شال انگوری ( شالی بوده که در این شهر بافته میشده ).
لغت نامه دهخدا
انگوری. [ اَ ] ( ص نسبی ) منسوب به شهر انگوریه ( آنکارا ) که امروز پایتخت ترکیه است و آنقره یا آنکارا نامیده می شود.
فرهنگ عمید
۱. تهیه شده از انگور: شراب انگوری.
۲. (اسم، صفت نسبی ) انگورفروش.
۳. (اسم، صفت نسبی ) صاحب باغ انگور.
۲. (اسم، صفت نسبی ) انگورفروش.
۳. (اسم، صفت نسبی ) صاحب باغ انگور.
دانشنامه عمومی
انگوری، روستایی از توابع بخش سرباز شهرستان سرباز در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
این روستا در دهستان سرکور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۹۶ نفر (۵۴خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان سرکور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۹۶ نفر (۵۴خانوار) بوده است.
wiki: بخش زابلی شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
این روستا در دهستان بیرک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۴ نفر (۱۶خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان بیرک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۴ نفر (۱۶خانوار) بوده است.
wiki: انگوری (مهرستان)
پیشنهاد کاربران
کلمه انگوری میتواند معادل خوبی بجای کلمه عنبیه ( عنبیه چشم ) که عربی است در نظر گرفته شود.
مثال پدرم انگوری شده بود می تواند دلالت بر می خوری و مستی طرف باشد
کلمات دیگر: