کلمه جو
صفحه اصلی

اهنگری

فارسی به انگلیسی

blacksmiths, forging, blacksmiths trade or craft, blacksmithing

مترادف و متضاد

smithy (اسم)
اهنگر، اهن فروشی، اهنگری، فلز فروشی

smithery (اسم)
اهنگری، کار و هنر و حرفه فلزکاری

فرهنگ فارسی

( آهنگری ) ۱ - عمل آهنگر ۲- پیش. آهنگر حدادی . ۳ - ( اسم ) دکان آهنگر ۴ - حقی که باهنگر ده و قریه در ازائ خدماتی که انجام میدهد داده میشود .

لغت نامه دهخدا

( آهنگری ) آهنگری. [ هََ گ َ ] ( حامص مرکب ) شغل و عمل آهنگر. حرفه حداد : هوشنگ بجای او نشست... و دیوان را قهر کرد و آهنگری و درودگری و بافندگی پیشه آورد. ( نوروزنامه ).
چو بشناخت [ هوشنگ آهن را ] آهنگری پیشه کرد
کجا زو تبر وَ ارّه و تیشه کرد.
فردوسی.
مرا نیست زآهنگری ننگ و عار
خرد باید و مردی ای بادسار.
فردوسی.
|| ( اِ مرکب ) دکان آهنگر.حدّادی.

فرهنگ عمید

( آهنگری ) ۱. شغل و عمل آهنگر: مرا نیست زآهنگری ننگ و عار / خِرد باید و مردی ای بادسار (فردوسی۲: ۷۶۷ ).
۲. ساختن آلات و ادوات از آهن.
۳. (اسم ) کارگاهی که این کار در آن صورت می گیرد.

دانشنامه عمومی

آهنگری. آهنگری حرفه تغییر شکل فلزات و ساخت ابزار از آنهاست.
آهنگری از قدیمی ترین هنرهای فلزکاری است و منشأ آن به زمان های بسیار دور بازمی گردد. در این فرایند نیروهای بزرگی به کار گرفته می شود و لوازم کار اغلب بسیار سنگین هستند. در دوران گذشته فلز مورد نظرشان را تا حد لازم گداخته می کردند و بعد با یک انبر آن را بر روی سندان نگه می داشتند و چکش کاری می کردند تا شکل مورد نظر را پیدا کند. گاهی فلز گداخته را با چکش کاری در داخل یک قالب شکل می دادند و فلز گداخته شکل قالب را به خود می گرفت.

دانشنامه آزاد فارسی

آهنگری. آهنگری (forging)
از روش های اصلی شکل دادن فلزات، مشتمل بر چکش کاری۱ یا استفاده از فشار تدریجی. آهنگر فلز گداخته را روی سندان با پتک به شکل مورد نظر در می آورد. محل این عمل نیز کارگاه آهنگری نام دارد. آهنگری سقوطی۲ معادل مکانیکی آهنگری است. در آهنگری مکانیکی، فلز با ضربه های پتک یا کوبه ای که از ارتفاع معین سقوط می کند شکل می گیرد. معمولاً فشار بخار یا هوا نیز شتاب کوبه یا پتک را بیشتر می کند. پرس های آهنگری هیدرولیکی با فشار تدریجی فلز را شکل می دهند.

پیشنهاد کاربران

آهنگری واوراقی بابک


کلمات دیگر: