( آهن دلی ) ۱ - کیفیت و حالت آهن دل قساوت . ۲ - شکیبایی بیش از حد .
اهن دلی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آهن دلی ) آهن دلی. [ هََ دِ ] ( حامص مرکب ) قسوت. قساوَت. || شکیبائی بیش از حد :
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل بهیچ دلبندی
وآنکه را دیده بر دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی.
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل بهیچ دلبندی
وآنکه را دیده بر دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی.
سعدی.
فرهنگ عمید
( آهن دلی ) سخت دلی یا شکیبایی و مقاومت: گفتم آهن دلی کنم چندی / ندهم دل به هیچ دلبندی (سعدی۲: ۵۶۴ ).
کلمات دیگر: