کلمه جو
صفحه اصلی

مکایده

فرهنگ معین

(مُ یِ دَ یا دِ ) [ ع . ] (مص ل . ) بداندیشی .

لغت نامه دهخدا

مکایده. [ م ُ ی َ دَ / ی ِ دِ ] ( از ع ، اِمص ) مکایدة. مکایدت : بر سبیل مکایده با پدر در نهان به خلیفه بغداد و به سلاطین و ملوک دیگر بلاد، کسان فرستاده است. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به مکایدت و مکایدة شود.

مکایدة. [ م ُ ی َ دَ ] (ع مص ) با کسی دستان آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بدسگالیدن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مکر کردن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مکایده و مکایدت شود.



کلمات دیگر: