کلمه جو
صفحه اصلی

ایتمان

عربی به فارسی

اعتبار , ابرو , ستون بستانکار , نسيه , اعتقاد کردن , درستون بستانکار وارد کردن , نسبت دادن


فرهنگ فارسی

(مصدر ) استوار داشتن امین کردن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ائتمان ] (مص م . ) استوار داشتن ، امین کردن .

لغت نامه دهخدا

ایتمان. [ ت ِ ] ( ع مص ) ائتمان. اعتماد کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). امین داشتن. ( المصادر زوزنی ). || به بیم و ترس گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || مشورت کردن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24 ).

ائتمان. [ اِءْ ت ِ ] ( ع مص ) رجوع به ایتمان شود.

پیشنهاد کاربران

ائتمان یا ایتمان، براساس قاعده فقهی ائتمان که عنوان میکنه الامین لایضمن؛امین ضامن نیست، یا درادامه عنوان میکنه لیس علی الامین الالیمین؛برامین چیزی جز سوگند لازم نیست. اعتماد کردن وامین کردن شخصی راگویند


کلمات دیگر: