کلمه جو
صفحه اصلی

خشت مال

فارسی به انگلیسی

maker of sun-bried bricks, bricklayer, bricklayer, maker of sun-dried bricks

فارسی به عربی

عامل البناء

مترادف و متضاد

bricklayer (اسم)
خشت مال، آجرچین

فرهنگ معین

(خِ ) (ص فا. ) آن که شغلش درست کردن خشت است ، خشت زن .

لغت نامه دهخدا

خشت مال. [ خ ِ ] ( نف مرکب ) خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. ( از ناظم الاطباء ). قالب دار. ( یادداشت مؤلف ) :
چو قالب بیک مشت گل خشت مال
دهان مرا بسته از قیل و قال.
وحید ( از آنندراج ).
به آبش چو کف تر کند خشتمال
شود خشت و قالب چو بدر و هلال.
ملاطغرا ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

= خشت کار

خشت‌کار#NAME?


گویش مازنی

/Khesht maal/ کسی که با گل خشت درست کند

کسی که با گل خشت درست کند


پیشنهاد کاربران

مجازا به معنای بسیار لافزن به کار می رود. یعنی به کسب که زیاد لاف می زند کویند.
به این بیت از سعدی توجه کنید:
لاف از سخن جو در توان زد
آن خشت بود که. . .
در شیراز هنوز استعمال دارد. مثلا می کویند: ولش کن بابا، یارو داره خشت می ماله، یا مثلا یارو خشتماله.


کلمات دیگر: