کلمه جو
صفحه اصلی

زنگ زدگی

فارسی به انگلیسی

corrosion, rustiness, blight

corrosion, rustiness


فارسی به عربی

لطخة

مترادف و متضاد

corrosion (اسم)
تحلیل، خوردگی، زنگ، زنگ زدگی، فساد تدریجی

stain (اسم)
الودگی، ننگ، لکه، لک، داغ، الایش، زنگ زدگی

فرهنگ فارسی

خوردگی آهن یا آلیاژهای آن که محصول قهوه‌ای مایل به قرمز دارد


فرهنگستان زبان و ادب

{rusting} [خوردگی] خوردگی آهن یا آلیاژهای آن که محصول قهوه ای مایل به قرمز دارد


کلمات دیگر: