زن صفت
فارسی به انگلیسی
effeminate, womanish
effeminate, unmanly
فارسی به عربی
امرات , متخنث
مترادف و متضاد
بی رنگ، سست، نرم، زن صفت، مخنی
با وقار، زن صفت، بانووار
زن صفت
زن صفت، زنانه، مربوط به زن یا زنان
زن صفت، زنانه، شبیه زن، زن مانند، مثل زن
کلمات دیگر: