مترادف خشک نای : حلقوم، حنجره، قصبه الریه، نای، گلو
خشک نای
مترادف خشک نای : حلقوم، حنجره، قصبه الریه، نای، گلو
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خرخره، حنجره، حلقوم، خشک نای
فرهنگ فارسی
( اسم ) نای گلو حلقوم گلو .
فرهنگ معین
(خُ ) (اِمر. ) = خشکنا: نای گلو، حلقوم ، گلو.
لغت نامه دهخدا
خشکنای. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) نای گلو را گویند و بعربی حلقوم. ( برهان قاطع ). مجرای نفس و سرفه است از درون و آن طبقاتی است غضروفی ، مَسحَط، سلجان ، مَزرَد، زُلقوم حَنجور، حَنجَرَه. ( یادداشت بخط مؤلف ): تدکیم ؛ بسرخود در خشکنای کسی زدن. ( منتهی الارب ). غَلصَمَه ؛ سرخشکنای گلو مع بن زبان و رگهای آن. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
= حنجره
حنجره#NAME?
پیشنهاد کاربران
حلقوم
کلمات دیگر: