کلمه جو
صفحه اصلی

استرنج

فرهنگ فارسی

استرنگ

لغت نامه دهخدا

استرنج. [ اِ ت َ رَ ] ( اِ ) استرنگ. یبروح الصنم. رجوع به استرنگ شود.


کلمات دیگر: