رئالیسم شاعرانه (به فرانسه: Réalisme poétique) جنبشی در سینمای فرانسه بود که از اوایل دهة ۱۹۳۰ آغاز شد. ژان رنوار، مارسل کارنه، ژولین دوویویه و ژان گرمیون فیلم سازانی بودند که در این دهه در قالب گروه نه چندان منسجمی به فیلم سازی پرداختند و جنبش رئالیسم شاعرانه را به وجود آوردند. گرچه این جنبش همچون جنبش مونتاژ شوروی یا امپرسیونیسم فرانسه، حرکتی منسجم و متحد نبود. فیلم های رئالیسم شاعرانه دارای لحنی توام با حسرت و ناامیدی است. این فیلم ها معمولاً دربارهٔ حاشیه نشینانی است که در ناامیدی و یاس زندگی می کنند. قهرمانان برآمده از چنین قشری در میانه فیلم معمولاً با رویدادی دچار عشقی آرمانی شده و امید در کالبدشان دمیده می شود. اما پایان فیلم های جنبش رئالیسم شاعرانه معمولاً توامان با یاس و ناامیدی ست؛ این قهرمانان دوباره ناامید می شوند و فیلم با توهم زدایی و مرگ قهرمان فیلم به پایان می رسد. این سینما به شدت تقدیرگرا است و تقدیر را حاکم بر زندگی قهرمانان می داند.
فروپاشی دو کمپانی بزرگ فیلم سازی فرانسه، پاته و گومون، در دهه ۱۹۳۰ بازار تولید فیلم فرانسه را در اختیار کمپانی های کوچک فیلم سازی قرار داد، به گونه ای که بیش از ۹۰ درصد تولیدات سینمایی نیمه دوم دهه ۱۹۳۰ فرانسه توسط این کمپانی های کوچک ساخته شد. این شرایط همچنین دسترسی فیلم سازان مستقل و هنری فرانسوی را به استودیوها و امکانات و تجهیزات فیلم سازی تسهیل کرد. شرکت های فیلم سازی فرانسوی بر خلاف کمپانی های بزرگ آمریکایی که با یکدیگر برای تشکیل یک تراست به توافق رسیده بودند، به رقابت با یکدیگر پرداخته و سعی در حذف رقبا از بازار داشتند که موجب تضعیف این شرکت ها شد. اما همین تضعیف نظام استودیویی انعطاف و آزادی بیشتری برای فیلم سازان فرانسوی مهیا کرد.دو عامل به فیلم سازان فرانسوی و به خصوص فیلم سازان جنبش رئالیسم شاعرانه فرصت ابراز و ظهور داد؛ یکی مقررات دولتی که از تولید داخلی حمایت می کرد و دیگری پیدایش صدا در سینما که مخاطبان فرانسوی را به شنیدن دیالوگ ها به زبان فرانسوی مشتاق می کرد.
جنبش رئالیسم شاعرانه را می توان سایه ای از عروج و افول ائتلاف احزاب چپ فرانسه تحت عنوان جبهه مردمی قلمداد کرد. این حزب که در سال ۱۹۳۶ به قدرت رسید با شعارهایی امیدوارکننده وعده تغییرات زیادی در اوضاع مردم را داده بود. اما تنها ۶ ماه حکومت این ائتلاف کافی بود که امیدها به یاس تبدیل شوند و ائتلاف حاکم سقوط کند. فیلم های یاس آوری همچون بندرگاه مه آلود و روز برمی آید از مارسل کارنه و قاعده بازی از ژان رنوار که در زمره آثار رئالیست شاعرانه قرار می گیرند، افول اقبال جبهه مردمی را نشان داده و با تصویری ناامیدکننده در پایان فیلم، خبر از جنگ محتوم می دهند.دیوید بوردول با اشاره به فیلم هایی از دو ویویه و رنوار تصریح می کند که "فیلم های مهمی که جبهه خلق (جبهه مردمی) الهام بخش آن ها بود تفاوت چندانی با فیلم های رئالیسم شاعرانه نداشتند." او همچنین معتقد است که در دیگر فیلم های جریان رئالیسم شاعرانه که با نگاهی تلخ با قهرمانانی از طبقه کارگر همدردی می کنند، تأثیرپذیری از جبهه مردمی دیده می شود.
رئالیسم در رئالیسم شاعرانه با رئالیسم اجتماعی فیلم مستند تفاوت های بارزی دارد؛ رئالیسم شاعرانه به شدت سبک پردازی شده است و به میزانسن توجه ویژه ای می شود. بدین گونه که در طراحی دکور، صحنه آرایی و نورپردازی وسواس بسیاری صرف می شود. این جنبش از این جهت بسیار از اکسپرسیونیسم آلمان تأثیر پذیرفته است. واقع گرایی رئالیسم شاعرانه متکی بر استودیو و معمولاً دارای میزانسن های بازسازی شده و استیلیزه است و از این رو رئالیسمی کم و بیش "غیر اصیل" دارد.رئالیسم انتزاعی رئالیسم شاعرانه با نمادگرایی شاعرانه روایت جفت و جور است. روایت به شدت تقدیرگرایی دارد و بسط روایت به گونه ای است که سرنوشت شوم شخصیت اصلی و یاس و ناامیدی او را به خوبی به نمایش بگذارد. مجموعهٔ مؤلفه های سبکی و تماتیک، صحنه آرایی، نورپردازی، دیالوگ ها، ایما و اشارات و حرکات، همه در جهت نشان دادن تباهی شخصیت های این فیلم ها کارکرد دارند. مثلاً در نورپردازی چهره شخصیت اصلی فیلم از پهلو نور می خورد یا به بخشی از مکانی کلیدی که این شخصیت خود را در آن یافته است نور تابانده می شود یا شی و جسمی در صحنه با نورپردازی به شی ای نمادین تبدیل شده و به انتزاع می رسند.
فروپاشی دو کمپانی بزرگ فیلم سازی فرانسه، پاته و گومون، در دهه ۱۹۳۰ بازار تولید فیلم فرانسه را در اختیار کمپانی های کوچک فیلم سازی قرار داد، به گونه ای که بیش از ۹۰ درصد تولیدات سینمایی نیمه دوم دهه ۱۹۳۰ فرانسه توسط این کمپانی های کوچک ساخته شد. این شرایط همچنین دسترسی فیلم سازان مستقل و هنری فرانسوی را به استودیوها و امکانات و تجهیزات فیلم سازی تسهیل کرد. شرکت های فیلم سازی فرانسوی بر خلاف کمپانی های بزرگ آمریکایی که با یکدیگر برای تشکیل یک تراست به توافق رسیده بودند، به رقابت با یکدیگر پرداخته و سعی در حذف رقبا از بازار داشتند که موجب تضعیف این شرکت ها شد. اما همین تضعیف نظام استودیویی انعطاف و آزادی بیشتری برای فیلم سازان فرانسوی مهیا کرد.دو عامل به فیلم سازان فرانسوی و به خصوص فیلم سازان جنبش رئالیسم شاعرانه فرصت ابراز و ظهور داد؛ یکی مقررات دولتی که از تولید داخلی حمایت می کرد و دیگری پیدایش صدا در سینما که مخاطبان فرانسوی را به شنیدن دیالوگ ها به زبان فرانسوی مشتاق می کرد.
جنبش رئالیسم شاعرانه را می توان سایه ای از عروج و افول ائتلاف احزاب چپ فرانسه تحت عنوان جبهه مردمی قلمداد کرد. این حزب که در سال ۱۹۳۶ به قدرت رسید با شعارهایی امیدوارکننده وعده تغییرات زیادی در اوضاع مردم را داده بود. اما تنها ۶ ماه حکومت این ائتلاف کافی بود که امیدها به یاس تبدیل شوند و ائتلاف حاکم سقوط کند. فیلم های یاس آوری همچون بندرگاه مه آلود و روز برمی آید از مارسل کارنه و قاعده بازی از ژان رنوار که در زمره آثار رئالیست شاعرانه قرار می گیرند، افول اقبال جبهه مردمی را نشان داده و با تصویری ناامیدکننده در پایان فیلم، خبر از جنگ محتوم می دهند.دیوید بوردول با اشاره به فیلم هایی از دو ویویه و رنوار تصریح می کند که "فیلم های مهمی که جبهه خلق (جبهه مردمی) الهام بخش آن ها بود تفاوت چندانی با فیلم های رئالیسم شاعرانه نداشتند." او همچنین معتقد است که در دیگر فیلم های جریان رئالیسم شاعرانه که با نگاهی تلخ با قهرمانانی از طبقه کارگر همدردی می کنند، تأثیرپذیری از جبهه مردمی دیده می شود.
رئالیسم در رئالیسم شاعرانه با رئالیسم اجتماعی فیلم مستند تفاوت های بارزی دارد؛ رئالیسم شاعرانه به شدت سبک پردازی شده است و به میزانسن توجه ویژه ای می شود. بدین گونه که در طراحی دکور، صحنه آرایی و نورپردازی وسواس بسیاری صرف می شود. این جنبش از این جهت بسیار از اکسپرسیونیسم آلمان تأثیر پذیرفته است. واقع گرایی رئالیسم شاعرانه متکی بر استودیو و معمولاً دارای میزانسن های بازسازی شده و استیلیزه است و از این رو رئالیسمی کم و بیش "غیر اصیل" دارد.رئالیسم انتزاعی رئالیسم شاعرانه با نمادگرایی شاعرانه روایت جفت و جور است. روایت به شدت تقدیرگرایی دارد و بسط روایت به گونه ای است که سرنوشت شوم شخصیت اصلی و یاس و ناامیدی او را به خوبی به نمایش بگذارد. مجموعهٔ مؤلفه های سبکی و تماتیک، صحنه آرایی، نورپردازی، دیالوگ ها، ایما و اشارات و حرکات، همه در جهت نشان دادن تباهی شخصیت های این فیلم ها کارکرد دارند. مثلاً در نورپردازی چهره شخصیت اصلی فیلم از پهلو نور می خورد یا به بخشی از مکانی کلیدی که این شخصیت خود را در آن یافته است نور تابانده می شود یا شی و جسمی در صحنه با نورپردازی به شی ای نمادین تبدیل شده و به انتزاع می رسند.
wiki: رئالیسم شاعرانه