کلمه جو
صفحه اصلی

خنا

فرهنگ فارسی

حنا پارسی حناست که بر موی و دست و پای مالند از فرهنگ مخزن الادویه نقل شد . ظاهرا مصحف حناست .

لغت نامه دهخدا

خنا. [ خ َ ] ( ع اِ ) آفات. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ): خنا الدهر؛ آفات زمانه.

خنا. [ خ َ ] ( اِ ) حنا، پارسی حناست که بر موی و دست و پای مالند. از فرهنگ مخزن الادویه نقل شد. ( انجمن آرای ناصری ). ظاهراً مصحف حناست.

خنا. [ خ َ ] (اِ) حنا، پارسی حناست که بر موی و دست و پای مالند. از فرهنگ مخزن الادویه نقل شد. (انجمن آرای ناصری ). ظاهراً مصحف حناست .


خنا. [ خ َ ] (ع اِ) آفات . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ): خنا الدهر؛ آفات زمانه .



کلمات دیگر: