پستانی که پر از شیر باشد و از آن قطره قطره شیر بچکد .
شیر انداز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شیرانداز. [ اَ ] ( نف مرکب ) شیرافکن. آنکه شیر را بر زمین اندازد. || کنایه از مردم دلیر و بهادر و شجاع است. ( از برهان ).
شیرانداز. [ اَ ] ( نف مرکب ) پستانی که پر از شیر باشد و از آن قطره قطره شیر بچکد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از پستان پرشیر است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).
شیرانداز. [ اَ ] ( نف مرکب ) پستانی که پر از شیر باشد و از آن قطره قطره شیر بچکد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از پستان پرشیر است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).
کلمات دیگر: