کلمه جو
صفحه اصلی

حیط

فرهنگ فارسی

طایف. از طوایف ناحی. مکران .

لغت نامه دهخدا

حیط. [ ح َ ] ( ع مص ) آماسیدن پوست است و منتفخ گردیدن از آثار تازیانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

حیط. [ ] ( اِخ ) طایفه ای از طوایف ناحیه مکران. ( جغرافیای سیاسی کیهان ).

حیط. [ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف ناحیه ٔ مکران . (جغرافیای سیاسی کیهان ).


حیط. [ ح َ ] (ع مص ) آماسیدن پوست است و منتفخ گردیدن از آثار تازیانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

حیط یکی از روستاهای استان سیستان و بلوچستان ایران است.
در روستای حیط عزیزان خوش آمدید
روستای حیط در شمال شهر راسک و در مسیر جاده ایرانشهر - چابهار قرار گرفته و از توابع شهرستان سرباز است.
مولانا عبدالعزیز ملازاده از بزرگان اهل سنت منطقه در روستای حیط به خاک سپرده شده.


کلمات دیگر: