دم گرفتن چنانکه اسب و شتر کنند .
دم برداشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دم برداشتن. [ دُ ب َ ت َ ]( مص مرکب ) دم گرفتن چنانکه اسب و شتر کنند. بلند کردن دم. ( یادداشت مؤلف ): اکتیار؛ دم برداشتن ناقه وقت گشنی یا دم برداشتن اسب در دویدن. ( منتهی الارب ).
کلمات دیگر: