خمر نوشیدن
خمر خوردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خمر خوردن. [ خ َخوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) خمر نوشیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : و اگر به خرابات رود از برای نماز کردن منسوب شود به خمر خوردن. ( گلستان سعدی ).
بعمر خویش ندیدم من این چنین علوی
که خمر میخورد و کعبتین می بازد.
بعمر خویش ندیدم من این چنین علوی
که خمر میخورد و کعبتین می بازد.
سعدی ( مجالس ).
کلمات دیگر: