کلمه جو
صفحه اصلی

تصارف

لغت نامه دهخدا

تصارف. [ ت َ رُ ] ( ع مص ) داد و ستد کردن. مبادله کردن : و کانت دنانیر الفرس و دراهمهم بین ایدیهم یردونهافی معاملتهم الی الوزن و یتصارفون بها بینهم الی... ( نقود العربیة ص 104 ).

تصارف. [ ت َرُ ] ( از ع ، اِ ) احکام و اوامر خودسرانه ، با قدرت کامله و اوامر پادشاهی. ج ، تصارفات. ( ناظم الاطباء ).

تصارف . [ ت َ رُ ] (ع مص ) داد و ستد کردن . مبادله کردن : و کانت دنانیر الفرس و دراهمهم بین ایدیهم یردونهافی معاملتهم الی الوزن و یتصارفون بها بینهم الی ... (نقود العربیة ص 104).


تصارف . [ ت َرُ ] (از ع ، اِ) احکام و اوامر خودسرانه ، با قدرت کامله و اوامر پادشاهی . ج ، تصارفات . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: