۱ - غلبه بر شیر . ۲ - دلاوری دلیری .
شیر افکنی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شیرافکنی. [ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) صفت و حالت شیرافکن. بر زمین افکندن شیر. غالب آمدن بر شیر. || کنایه است از شجاعت و دلیری و بیباکی و دلاوری. ( یادداشت مؤلف ) :
به سرپنجه چو شیران دلیر است
بدین شیرافکنی یا رب چه شیر است.
که ما را پنجه شیرافکنی هست.
ز شیرافکنی جنگ با شیر کرد.
به شیرافکنی در شکار آمدند.
به سرپنجه چو شیران دلیر است
بدین شیرافکنی یا رب چه شیر است.
نظامی.
به سرپنجه مشو چون شیر سرمست که ما را پنجه شیرافکنی هست.
نظامی.
چو شد رُسته تر کار شمشیر کردز شیرافکنی جنگ با شیر کرد.
نظامی.
دگربار در کارزار آمدندبه شیرافکنی در شکار آمدند.
نظامی.
رجوع به شیرافکن شود.کلمات دیگر: