کلمه جو
صفحه اصلی

شناسانیده

فرهنگ فارسی

لغت مفعولی از شناساندن بمعنی وقوف و اطلاع و معرفت داده شده و معرفی کرده شده

لغت نامه دهخدا

شناسانیده. [ ش ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از شناسانیدن. وقوف و اطلاع و معرفت داده شده. معرفی کرده شده.


کلمات دیگر: