کلمه جو
صفحه اصلی

چشم شکستن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بی حیاشدن گستاخ گردیدن . ۲ - کور شدن .

لغت نامه دهخدا

چشم شکستن. [ چ َ / چ ِ ش َ / ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) مرادف چشم سپید شدن. ( از آنندراج ). رجوع به چشم سپید شدن شود.


کلمات دیگر: