کلمه جو
صفحه اصلی

کسیس

لغت نامه دهخدا

کسیس. [ ک َ ] ( اِ ) دارویی باشد که به سبب آن جوهر فولاد ظاهر گردد. ( برهان ). دارویی که بدان تاب می دهند فولاد را. ( ناظم الاطباء ). زاگ زرد که چون در آتش اندازند و بعد از آن بسایند و بر پولاد مالند جوهر پیدا آید. ( فرهنگ رشیدی ).

کسیس. [ ک َ ] ( ع اِ ) نبیذ خرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گوشت که برسنگ تفسان خشک کنند و بکوبند از جهت زاد سفر. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || نان شکسته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شراب. || ارزن. ( ناظم الاطباء ).

کسیس . [ ک َ ] (اِ) دارویی باشد که به سبب آن جوهر فولاد ظاهر گردد. (برهان ). دارویی که بدان تاب می دهند فولاد را. (ناظم الاطباء). زاگ زرد که چون در آتش اندازند و بعد از آن بسایند و بر پولاد مالند جوهر پیدا آید. (فرهنگ رشیدی ).


کسیس . [ ک َ ] (ع اِ) نبیذ خرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گوشت که برسنگ تفسان خشک کنند و بکوبند از جهت زاد سفر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || نان شکسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شراب . || ارزن . (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

کسیس، روستایی است از توابع بخش کوهسار و در شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی ایران.
این روستا در دهستان شناتال قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۹۴نفر (۱۶ خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: