کلمه جو
صفحه اصلی

شمیط

لغت نامه دهخدا

شمیط. [ ش َ ] ( ع ص ، اِ ) درآمیخته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( آنندراج ). مخلوط. ( از اقرب الموارد ). || صبح ، بدان جهت که سپیدی آن به سیاهی مخلوط است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). صبح. ( ناظم الاطباء ) ( دهار ). || روشنایی به سیاهی آمیخته. ( ناظم الاطباء ). || اولاد مرد که نیمه ای نر و نیمه ای ماده باشند. || گیاه خشک و تر با هم آمیخته. || گرگ سیاه سپید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
- طائر شمیطالذنب ( ذنابی )؛ مرغ سپید سیاه دم. || شیری که از خوشمزگی ترشی و تازگی آن معلوم نشود. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

شمیط. [ ش ُ م َ ] ( اِخ ) قلعه ای است به اندلس. ( منتهی الارب ).

شمیط. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن بشیر. محدث است. ( منتهی الارب ).

شمیط. [ ش َ ] (اِخ ) ابن بشیر. محدث است . (منتهی الارب ).


شمیط. [ ش َ ] (ع ص ، اِ) درآمیخته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). مخلوط. (از اقرب الموارد). || صبح ، بدان جهت که سپیدی آن به سیاهی مخلوط است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). صبح . (ناظم الاطباء) (دهار). || روشنایی به سیاهی آمیخته . (ناظم الاطباء). || اولاد مرد که نیمه ای نر و نیمه ای ماده باشند. || گیاه خشک و تر با هم آمیخته . || گرگ سیاه سپید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
- طائر شمیطالذنب (ذنابی )؛ مرغ سپید سیاه دم . || شیری که از خوشمزگی ترشی و تازگی آن معلوم نشود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


شمیط. [ ش ُ م َ ] (اِخ ) قلعه ای است به اندلس . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: