کلمه جو
صفحه اصلی

علی حمزی

لغت نامه دهخدا

علی حمزی. [ ع َ ی ِ ح َ ] ( اِخ ) ابن حسن بن علی بن حسن بن علی بن شدقم بن ضامن بن محمد حمزی حسنی مدنی ، ملقّب به زین الدین. رجوع به علی شدقمی شود.

علی حمزی. [ ع َ ی ِ ح َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن حمزه حمزی ( شریف... ) ملقّب به جمال الدین. امیریمن. وی در سال 626 هَ. ق. متولد شد. و او را با اصحاب و حکام یمن اخبار و حکایاتی است. مسکن او در شهر قمحة در یمن بود و در سال 699 هَ. ق. درگذشت. ( ازالاعلام زرکلی بنقل از العقوداللؤلؤیة ج 1 ص 324 ).

علی حمزی . [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن حسن بن علی بن شدقم بن ضامن بن محمد حمزی حسنی مدنی ، ملقّب به زین الدین . رجوع به علی شدقمی شود.


علی حمزی . [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن حمزه ٔ حمزی (شریف ...) ملقّب به جمال الدین . امیریمن . وی در سال 626 هَ . ق . متولد شد. و او را با اصحاب و حکام یمن اخبار و حکایاتی است . مسکن او در شهر قمحة در یمن بود و در سال 699 هَ . ق . درگذشت . (ازالاعلام زرکلی بنقل از العقوداللؤلؤیة ج 1 ص 324).



کلمات دیگر: