( قلافة ) قلافة.[ ق ِ ف َ ] ( ع اِمص ) برهم دوزی تخته های کشتی و قیراندودگی درزهای آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و برهم دوزی سوراخهای کشتی به لیف و قیراندود کردن درزهای آن. ( اقرب الموارد ) و قلافة اسم مصدر است. ( منتهی الارب ).
قلافة. [ ق ُ ف َ ] ( ع اِ ) پوست درخت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
قلافة. [ ق ُ ف َ ] ( ع اِ ) پوست درخت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).