ابن عبدالله خفاجی ملقب به نورالدین منجم بود و در سال ۱۲٠٠ قمری درگذشت
علی خفاجی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی خفاجی. [ ع َ ی ِ خ َ ] ( اِخ ) ابن ثمال خفاجی. امیر بنی خفاجة. وی مردی شجاع و عاقل و کریم بود و ابتدا حمایت کوفه بر عهده او بود ولی پس از مدتی از این سمت معزول گشت و تنها ریاست قبیله خویش راعهده دار شد و در سال 426 هَ. ق. به دست برادرزاده ٔخویش حسن بن ابی البرکات بن ثمال به قتل رسید. ( از الاعلام زرکلی بنقل از کامل التواریخ ابن اثیر ج 9 ص 153 ).
علی خفاجی. [ ع َ ی ِ خ َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ خفاجی ، ملقّب به نورالدین. منجم بود و در سال 1200 هَ. ق. درگذشت.او راست : 1 - اسراج الانور فی کیفیةالعمل بالربع المقنطر. 2 - القول المهذب فی کیفیةالعمل بالربع المجیب. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 771 ).
علی خفاجی. [ ع َ ی ِ خ َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ خفاجی ، ملقّب به نورالدین. منجم بود و در سال 1200 هَ. ق. درگذشت.او راست : 1 - اسراج الانور فی کیفیةالعمل بالربع المقنطر. 2 - القول المهذب فی کیفیةالعمل بالربع المجیب. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 771 ).
علی خفاجی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن ثمال خفاجی . امیر بنی خفاجة. وی مردی شجاع و عاقل و کریم بود و ابتدا حمایت کوفه بر عهده ٔ او بود ولی پس از مدتی از این سمت معزول گشت و تنها ریاست قبیله ٔ خویش راعهده دار شد و در سال 426 هَ . ق . به دست برادرزاده ٔخویش حسن بن ابی البرکات بن ثمال به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی بنقل از کامل التواریخ ابن اثیر ج 9 ص 153).
علی خفاجی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خفاجی ، ملقّب به نورالدین . منجم بود و در سال 1200 هَ . ق . درگذشت .او راست : 1 - اسراج الانور فی کیفیةالعمل بالربع المقنطر. 2 - القول المهذب فی کیفیةالعمل بالربع المجیب . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 771).
کلمات دیگر: