کلمه جو
صفحه اصلی

فومه

لغت نامه دهخدا

( فومة ) فومة. [ م َ ] ( ع اِ ) خوشه. || آنچه به دو انگشت برداشته شود. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، فُوَم. ( اقرب الموارد ).

فومة. [ م َ ] (ع اِ) خوشه . || آنچه به دو انگشت برداشته شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، فُوَم . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: