کلمه جو
صفحه اصلی

شنبویه

لغت نامه دهخدا

( شنبویة ) شنبویة. [ شُم ْ ی َ ] ( اِخ ) ابوعبدالرحمن بن شُنْبویة. محدث است. ( منتهی الارب ).
شنبویه. [ شَم ْ ب َ وَی ْه ْ ] ( اِخ ) محمدبن حسین بن یوسف بن شنبویه اصفهانی و ابوجعفر محمدبن شنبویه و علی بن قاسم بن ابراهیم بن شنبویه و محمدبن عبداﷲبن نصربن شنبویه صاحب اربعین ، محدثانند. || شنبویه از حجاج بن ارطاة روایت کند. ( از منتهی الارب ).

شنبویه . [ شَم ْ ب َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن یوسف بن شنبویه اصفهانی و ابوجعفر محمدبن شنبویه و علی بن قاسم بن ابراهیم بن شنبویه و محمدبن عبداﷲبن نصربن شنبویه صاحب اربعین ، محدثانند. || شنبویه از حجاج بن ارطاة روایت کند. (از منتهی الارب ).


شنبویة. [ شُم ْ ی َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن بن شُنْبویة. محدث است . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: