کلمه جو
صفحه اصلی

علی حموی

فرهنگ فارسی

علوان بن عطیه بن حسن بن محمد بن حداد هیتی

لغت نامه دهخدا

علی حموی. [ع َ ی ِ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن محمد کیزانی حموی شاذلی ، مکنّی به ابوالحسن. صوفی و از اهل طریقت و شاعر بود. در حدود سال 888 هَ. ق. متولد شد و در سال 955 هَ. ق. بین مکه و طائف درگذشت. او راست : 1 - زادالمساکین الی منازل السائرین. 2- دیوان شعر. 3 - کشف القناع عن وجه السماع. 4- الکنزالدانی فی زبدةالتصوف ، نظم و نثر. 5 - نثرالجواهر فی المغامرة بین الباطن والظاهر. ( از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 947.هدیةالعارفین ج 1 ص 745. الکواکب السائرة. ج 2 ص 201 ).

علی حموی. [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن عبدالکریم بن طرخان حموی صفدی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. طبیب و چشم پزشک و ادیب بود. در حدود سال 650 هَ. ق. متولد شد. وی وکالت بیت المال را در «صفد» عهده دار بود و در حدود سال 720 هَ. ق. درگذشت. سال وفات او را 759 هَ. ق. نیز یاد کرده اند. او راست : 1- الاحکام النبویة فی الصناعة الطبیة. 2- کتابی درباره شرف علماء و علوم. 3- کتابی درباره کحل. ( از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنه ابن حجر ج 3 ص 71. و کشف الظنون ص 1721. و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 263 ).

علی حموی. [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] ( اِخ )ابن عبداﷲبن حجه حموی حنفی ، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوبکر. رجوع به ابن حجة ( ابوالمحاسن تقی الدین ابوبکربن علی... ) و به علی ( ابن عبداﷲ... ) شود.

علی حموی. [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ بصیر حاکمی حموی حنفی. رجوع به علی بصیر شود.

علی حموی. [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن کامل بن اسماعیل حموی ، ملقّب به علاءالدین. متوفی در سال 860 هَ. ق. او راست : الافراد فی معرفةالاضداد. ( از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 464. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 733 ).

علی حموی. [ ع َ ی ِح َ م َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ، مشهور به ابن ملیک. از شعرای عرب. رجوع به علاءالدین ( ابن ملیک ) شود.

علی حموی. [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن احمدبن عمادالدین قادری حموی ، ملقّب به علاءالدین. وی مفسر بود و در سال 793 هَ.ق. در حماة درگذشت. او راست : تفسیر القرآن. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 726 ).

علی حموی.[ ع َ ی ِ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن محمودبن ابی بکر حموی مصری حنبلی ، مشهور به ابن مغلی و ملقّب به علاءالدین. فقیه بود ( 771 - 828 هَ. ق. ). او راست : 1 - التنقیح المشبع فی تحریر أحکام المقنع، در فروع فقه حنبلی. 2 - مفاتیح القلوب و مصابیح الغیوب. ( از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1809. و هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 730. و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 549 ).

علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بصیر حاکمی حموی حنفی . رجوع به علی بصیر شود.


علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن طرخان حموی صفدی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . طبیب و چشم پزشک و ادیب بود. در حدود سال 650 هَ . ق . متولد شد. وی وکالت بیت المال را در «صفد» عهده دار بود و در حدود سال 720 هَ . ق . درگذشت . سال وفات او را 759 هَ . ق . نیز یاد کرده اند. او راست : 1- الاحکام النبویة فی الصناعة الطبیة. 2- کتابی درباره ٔ شرف علماء و علوم . 3- کتابی درباره ٔ کحل . (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنه ٔ ابن حجر ج 3 ص 71. و کشف الظنون ص 1721. و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 263).


علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن کامل بن اسماعیل حموی ، ملقّب به علاءالدین . متوفی در سال 860 هَ . ق . او راست : الافراد فی معرفةالاضداد. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 464. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 733).


علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن احمدبن عمادالدین قادری حموی ، ملقّب به علاءالدین . وی مفسر بود و در سال 793 هَ .ق . در حماة درگذشت . او راست : تفسیر القرآن . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 726).


علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن مقاتل بن عبدالخالق حموی (695 - 761 هَ . ق .). او را دیوان شعری است در اشعار زجل ، در دو مجلد. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 207. الدررالکامنه ٔ ابن حجر ج 3 ص 133).


علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن علی بن احمدبن قاسم گیلانی قادری حموی . رجوع به علی گیلانی شود.


علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) علوان بن عطیه بن حسن بن محمدبن حداد هیتی . رجوع به علوان حموی شود.


علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن حجه ٔ حموی حنفی ، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوبکر. رجوع به ابن حجة (ابوالمحاسن تقی الدین ابوبکربن علی ...) و به علی (ابن عبداﷲ...) شود.


علی حموی . [ ع َ ی ِح َ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ، مشهور به ابن ملیک . از شعرای عرب . رجوع به علاءالدین (ابن ملیک ) شود.


علی حموی . [ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد کیزانی حموی شاذلی ، مکنّی به ابوالحسن . صوفی و از اهل طریقت و شاعر بود. در حدود سال 888 هَ . ق . متولد شد و در سال 955 هَ . ق . بین مکه و طائف درگذشت . او راست : 1 - زادالمساکین الی منازل السائرین . 2- دیوان شعر. 3 - کشف القناع عن وجه السماع . 4- الکنزالدانی فی زبدةالتصوف ، نظم و نثر. 5 - نثرالجواهر فی المغامرة بین الباطن والظاهر. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 947.هدیةالعارفین ج 1 ص 745. الکواکب السائرة. ج 2 ص 201).


علی حموی .[ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن محمودبن ابی بکر حموی مصری حنبلی ، مشهور به ابن مغلی و ملقّب به علاءالدین . فقیه بود (771 - 828 هَ . ق . ). او راست : 1 - التنقیح المشبع فی تحریر أحکام المقنع، در فروع فقه حنبلی . 2 - مفاتیح القلوب و مصابیح الغیوب . (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1809. و هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 730. و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 549).



کلمات دیگر: