کلمه جو
صفحه اصلی

قلده

لغت نامه دهخدا

قلدة. [ ق ِ دَ ] (ع اِ) دُردی مسکه که به گداختن فرونشیند. (منتهی الارب ). قِشْدة. (اقرب الموارد). رجوع به قشدة شود. || خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پِسْت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سویق . (اقرب الموارد).


( قلدة ) قلدة. [ ق ِ دَ ] ( ع اِ ) دُردی مسکه که به گداختن فرونشیند. ( منتهی الارب ). قِشْدة. ( اقرب الموارد ). رجوع به قشدة شود. || خرما. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پِسْت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سویق. ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: