کلمه جو
صفحه اصلی

فیئه

لغت نامه دهخدا

فیئة. [ف َ ءَ ] (ع اِمص ) بازگشت . || (اِ) مرغی است مانند عقاب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هنگام . (منتهی الارب ). حین . (اقرب الموارد).


( فیئة ) فیئة. [ف َ ءَ ] ( ع اِمص ) بازگشت. || ( اِ ) مرغی است مانند عقاب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || هنگام. ( منتهی الارب ). حین. ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: