علی درویش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی درویش. [ ع َ ی ِ دَ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم. از اهالی حلب بود، درسال 1289 هَ. ق. متولد شد و در 7 ربیعالاول 1372 هَ. ق. درگذشت. او راست : النظریات الحقیقیة فی علم القراءة الموسیقیة، در شش جلد. ( از معجم المؤلفین بنقل از اعلام الادب ج 1 ص 236 ).
علی درویش. [ ع َی ِ دَ ] ( اِخ ) ابن امیر بایزید جلایر. وی از کسانی بود که برای فتنه بین امیرحسین و امیرتیمور گورکانی ، مکتوبی نزد امیرحسین در سالی سرای فرستادند، مبنی بر آنکه امیرتیمور به خیال استقلال شروع به جمعآوری سپاه کرده است. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 408 شود.
علی درویش. [ ع َ ی ِ دَ ] ( اِخ ) ابن حسن بن ابراهیم انکوری مصری ، مشهور به درویش. ادیب و نویسنده و شاعر بود و در قاهره در ماه محرم سال 1211 هَ. ق.متولد شد. وی در دانشگاه ازهر وارد گشت و نزد شیخ مهدی وقویسنی و صاوی تحصیل کرد. سپس متمایل به ادبیات شد و آنگاه به نویسندگی و سرودن شعر پرداخت و در 27ذیقعده سال 1270 هَ. ق. در قاهره درگذشت. او راست : 1 - تاریخ محاسن المیل لصور الخیل. 2 - الدرج و الدرک فی مدح خیار عصره و ذم شرارهم. 3 - دیوان شعر، که آن را «الاشعار بحمید الاشعار» نامید و شاگردش سلامةالنجاری آن را جمع کرده است. 4 - سفینة فی الادب. و نیزاو را سفرنامه ای ( رحلة ) است. ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 59 ). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : اعیان البیان سندوبی ص 46 تاریخ آداب اللغةالعربیه جرجی زیدان ج 4 ص 234. هدیةالعارفین ج 1 ص 775. اعلام من الشرق و الغرب عبدالغنی حسن ص 56. معجم المطبوعات سرکیس ص 873. الاَّداب العربیه شیخو ج 1 ص 79. فهرس دارالکتب المصریة ج 3 ص 13. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 88. اکتفاءالقنوع فندیک ص 485. فهرس المؤلفین بالظاهریة.
علی درویش . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) ابن ابراهیم . از اهالی حلب بود، درسال 1289 هَ . ق . متولد شد و در 7 ربیعالاول 1372 هَ . ق . درگذشت . او راست : النظریات الحقیقیة فی علم القراءة الموسیقیة، در شش جلد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعلام الادب ج 1 ص 236).
علی درویش . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابراهیم انکوری مصری ، مشهور به درویش . ادیب و نویسنده و شاعر بود و در قاهره در ماه محرم سال 1211 هَ . ق .متولد شد. وی در دانشگاه ازهر وارد گشت و نزد شیخ مهدی وقویسنی و صاوی تحصیل کرد. سپس متمایل به ادبیات شد و آنگاه به نویسندگی و سرودن شعر پرداخت و در 27ذیقعده ٔ سال 1270 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : 1 - تاریخ محاسن المیل لصور الخیل . 2 - الدرج و الدرک فی مدح خیار عصره و ذم شرارهم . 3 - دیوان شعر، که آن را «الاشعار بحمید الاشعار» نامید و شاگردش سلامةالنجاری آن را جمع کرده است . 4 - سفینة فی الادب . و نیزاو را سفرنامه ای (رحلة) است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 59). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : اعیان البیان سندوبی ص 46 تاریخ آداب اللغةالعربیه ٔ جرجی زیدان ج 4 ص 234. هدیةالعارفین ج 1 ص 775. اعلام من الشرق و الغرب عبدالغنی حسن ص 56. معجم المطبوعات سرکیس ص 873. الاَّداب العربیه ٔ شیخو ج 1 ص 79. فهرس دارالکتب المصریة ج 3 ص 13. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 88. اکتفاءالقنوع فندیک ص 485. فهرس المؤلفین بالظاهریة.
علی درویش . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) مشهور به سگ بچه . هنگامی که امیرتیمور گورکانی مشرف به مرگ شد، این علی درویش که به سگ بچه شهرت داشت ، مأمور گشت که به تبریز برود، و نیز شیخ تیمور قوچین مأموریت یافت که بسوی هرات رود تا میرزا شاهرخ عمر را از کیفیت حادثه آگاهی دهند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 536 شود.
علی درویش . [ ع َی ِ دَ ] (اِخ ) ابن امیر بایزید جلایر. وی از کسانی بود که برای فتنه بین امیرحسین و امیرتیمور گورکانی ، مکتوبی نزد امیرحسین در سالی سرای فرستادند، مبنی بر آنکه امیرتیمور به خیال استقلال شروع به جمعآوری سپاه کرده است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 408 شود.