کلمه جو
صفحه اصلی

شنجیدن

لغت نامه دهخدا

شنجیدن. [ ش َ دَ ] ( مص ) آزردن و اذیت کردن و آزرده کردن. ( ناظم الاطباء ). شنجودن. ( آنندراج ). || جهیدن. || چکیدن و تراویدن. ( از ناظم الاطباء ). ( معنی اخیر شاید دگرگون شده پشنجیدن باشد؟ ).


کلمات دیگر: