کلمه جو
صفحه اصلی

علی دمیاطی

لغت نامه دهخدا

علی دمیاطی. [ ع َ ی ِ دَ ] ( اِخ ) ابن احمدبن محمد بنای دمیاطی. رجوع به علی بنا شود.

علی دمیاطی. [ ع َ ی ِ دَ ] ( اِخ ) منطلا. او راست : 1 - اسئلة فی دقائق من علوم مختلفة، که در سال 1193 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت. 2 - نکت القواعد النحویة. ( از معجم المؤلفین بنقل از فهرس دارالکتب المصریة ج 2 ص 172 و ج 6 ص 202 ).

علی دمیاطی . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد بنای دمیاطی . رجوع به علی بنا شود.


علی دمیاطی . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) منطلا. او راست : 1 - اسئلة فی دقائق من علوم مختلفة، که در سال 1193 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . 2 - نکت القواعد النحویة. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس دارالکتب المصریة ج 2 ص 172 و ج 6 ص 202).



کلمات دیگر: