( زقبة ) زقبة. [ زَ ق َ ب َ ] ( ع اِ ) واحد زقب یعنی یک راه تنگ. ( ناظم الاطباء ). یکی زقب یا واحد و جمع در وی یکسان است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به زَقَب و زُقُب شود.
زقبه
لغت نامه دهخدا
زقبة. [ زَ ق َ ب َ ] (ع اِ) واحد زقب یعنی یک راه تنگ . (ناظم الاطباء). یکی زقب یا واحد و جمع در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به زَقَب و زُقُب شود.
کلمات دیگر: