پرگار خجسته و مبارک
خجسته پرگار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خجسته پرگار. [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ پ َرْ ] ( اِ مرکب ) پرگار خجسته و مبارک. کنایه از دوران و حرکت دوری خوش و خجسته است :
بوداول آن خجسته پرگار
نام ملکی که نیستش یار.
بوداول آن خجسته پرگار
نام ملکی که نیستش یار.
نظامی.
کلمات دیگر: