کلمه جو
صفحه اصلی

رزج

لغت نامه دهخدا

رزج. [ رَ زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک. سکنه آن 368 تن. آب آنجا از قنات. محصولات عمده آن غلات و بنشن و انگور و انواع میوه و صنایع دستی زنان آنجاقالی بافی می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۴°۵۳′۴۳″ شمالی ۴۹°۰۸′۴۸″ شرقی / ۳۴٫۸۹۵۲۸°شمالی ۴۹٫۱۴۶۶۷°شرقی / 34.89528; 49.14667
رزج، روستایی از توابع بخش شرا شهرستان همدان در استان همدان ایران است.
این روستا در دهستان جیحون دشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۸۱ نفر (۶۷خانوار) بوده است. رزج بزبان مادها و هخامنشی یعنی خانه ای که سقف ان چوبی باشد..(چوب و حصیر—تیر پوش)
ده رزج طبق مدارک بدست آمده از زمان دوره کمبوجیه (فرزند ارشد کوروش) بود است.در سال ۱۳۴۴ در تپه نشانگاه دو قطعه مجسمه (مرد و زن) پیداشده که متعلقپادشاهان هخامنشی یا پادشاهان ساسانی بوده. یکی از کارشناسان ان موقع اعلام کرده مجسمه پیدا شده احتمالاً دوره پادشاهی کمبوجیه (فرزند کوروش) است.


کلمات دیگر: