شکاف یافتن رخنه پیدا شدن یا فساد یافتن تباهی گرفتن نااستواری یافتن
رخنه رسیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رخنه رسیدن. [ رَ ن َ / ن ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) شکاف یافتن. رخنه پیدا شدن. شکست برداشتن.شکستن. ترک برداشتن. || فساد یافتن. تباهی گرفتن. نااستواری یافتن. تزلزل گرفتن :
صدر عالی است کعبه خرد است
رخنه در کعبه خرد مرساد.
صدر عالی است کعبه خرد است
رخنه در کعبه خرد مرساد.
خاقانی.
کلمات دیگر: