خداگیر شدن. [ خ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بعقوبت خدای تعالی گرفتار شدن. بعذاب یا لعن خدا گرفتار گشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
میرود سوی تو شانی که گرفتار شود
عنقریب است که وقت است و خداگیر شود.
چون جمع شد گناه خداگیر میشود.
میرود سوی تو شانی که گرفتار شود
عنقریب است که وقت است و خداگیر شود.
ملا شانی ( از آنندراج ).
آنرا که روزگار بگیرد بهر گناه چون جمع شد گناه خداگیر میشود.
صائب ( از آنندراج ).