محل دخمه . مقبره
دخمه گاه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دخمه گاه. [ دَ م َ / م ِ] ( اِ مرکب ) محل دخمه. مقبره. دخمه دان :
که این قادسی دخمه گاه منست
کفن جوشن و خون کلاه منست.
وزآنجایگه رفت نزد سپاه.
که این قادسی دخمه گاه منست
کفن جوشن و خون کلاه منست.
فردوسی.
بآیین کفن کردش و دخمه گاه وزآنجایگه رفت نزد سپاه.
اسدی.
کلمات دیگر: