<p><span class=""hl"">ردین .</span> [ رُ دَ ] (اِخ ) ردین بن ابی مجلز که نسبت به وی ردینی است . (از انساب سمعانی ).<br></p>

ردین . [ رُ دَ ] (اِخ ) ردین بن ابی مجلز که نسبت به وی ردینی است . (از انساب سمعانی ).

لغت نامه دهخدا

<p><span class=""hl"">ردین .</span> [ رُ دَ ] (اِخ ) نام اسب بشربن عمروبن مرثد. (منتهی الارب ).<br></p>

ردین . [ رُ دَ ] (اِخ ) نام اسب بشربن عمروبن مرثد. (منتهی الارب ).

<div class="boxBd">ردین. [ رُ دَ ] ( اِخ ) نام اسب بشربن عمروبن مرثد. ( منتهی الارب ).<br><hr>ردین. [ رُ دَ ] ( اِخ ) ردین بن ابی مجلز که نسبت به وی ردینی است. ( از انساب سمعانی ).</div>

ردین. [ رُ دَ ] ( اِخ ) نام اسب بشربن عمروبن مرثد. ( منتهی الارب ). ردین. [ رُ دَ ] ( اِخ ) ردین بن ابی مجلز که نسبت به وی ردینی است. ( از انساب سمعانی ).

<div class="boxBd">ردین بن ابو مجلد که نسبت بوی ردینی است .</div>

ردین بن ابو مجلد که نسبت بوی ردینی است .

ردین

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا