خدابینی
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
خدابینی. [ خ ُ ] ( حامص مرکب ) حالت توجه بخدا داشتن.بخداوند در امور متوجه بودن. خداشناسی :
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه.
گرت چشم خدابینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش.
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه.
سعدی ( بوستان ).
|| حقیقت بینی. حقیقت نگری : گرت چشم خدابینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش.
سعدی ( گلستان ).
کلمات دیگر: