کلمه جو
صفحه اصلی

زلاقه

لغت نامه دهخدا

( زلاقة ) زلاقة. [ زَ ق َ ] ( ع اِ ) جای لغزان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || حروف زلاقه عبارت است از: ب ، ر، ف ، ل ، م ، ن. ( المزهر ص 160، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

زلاقة. [ زَ ق َ ] ( اِخ ) زمینی است به قرطبه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به معجم البلدان شود. || نهری است به واسط. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

زلاقة. [ زَ ق َ ] (اِخ ) زمینی است به قرطبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به معجم البلدان شود. || نهری است به واسط. (منتهی الارب ) (آنندراج ).


زلاقة. [ زَ ق َ ] (ع اِ) جای لغزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || حروف زلاقه عبارت است از: ب ، ر، ف ، ل ، م ، ن . (المزهر ص 160، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).



کلمات دیگر: