( زفزفة ) زفزفة. [ زَ زَ ف َ ] ( ع مص ) افکندن مرغ خود را بر زمین یا گستردن هر دو بازو را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جنبانیدن بادکاه خشک را. ( زوزنی ). جنبانیدن باد گیاه را. || بانگ کردن باد در گیاه و درخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سخت وزیدن باد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) آواز جنبش لشکر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
زفزفه
لغت نامه دهخدا
زفزفة. [ زَ زَ ف َ ] (ع مص ) افکندن مرغ خود را بر زمین یا گستردن هر دو بازو را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن بادکاه خشک را. (زوزنی ). جنبانیدن باد گیاه را. || بانگ کردن باد در گیاه و درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سخت وزیدن باد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِ) آواز جنبش لشکر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: