کلمه جو
صفحه اصلی

دخدخه

لغت نامه دهخدا

( دخدخة ) دخدخة. [ دَ دَ خ َ ] ( ع مص ) مانند شدن. || خوار گردانیدن. || بازداشتن. || نزدیک گذاشتن گام در رفتار. || سرعت نمودن. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || رام کردن.

دخدخة. [ دَ دَ خ َ ] (ع مص ) مانند شدن . || خوار گردانیدن . || بازداشتن . || نزدیک گذاشتن گام در رفتار. || سرعت نمودن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رام کردن .



کلمات دیگر: