کلمه جو
صفحه اصلی

ردمه

لغت نامه دهخدا

( ردمة ) ردمة. [ رِ م َ ] ( ع اِ ) آنچه باقی ماند در خنور خرما. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

ردمة. [ رِ م َ ] (ع اِ) آنچه باقی ماند در خنور خرما. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: