( مصدر ) ( پساوید پساود خواهد پساوید بپساو پساونده پساوید ) دست مالیدن لمس کردن .
پساویدن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(پَ دَ ) (مص م . ) دست مالیدن ، لمس کردن .
لغت نامه دهخدا
پساویدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) بساویدن. دست مالیدن. دست سودن. لمس کردن :
مر گوهرخرد را نپساود
نه هیچ مدبّری نه شیطانی.
مر گوهرخرد را نپساود
نه هیچ مدبّری نه شیطانی.
ناصرخسرو.
|| مستی کردن. ( برهان قاطع ). اما در این معنی ظاهراً مصحف مس کردن است.فرهنگ عمید
= بساویدن
بساویدن#NAME?
کلمات دیگر: