کلمه جو
صفحه اصلی

هثهثه

لغت نامه دهخدا

( هثهثة ) هثهثة. [ هََ هََ ث َ ] ( ع مص ) آمیخته شدن. ( منتهی الارب ). آمیخته و مختلط شدن چیزی. ( ناظم الاطباء ). اختلاط. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). || شتاب فرستادن. ( منتهی الارب ). || به شتاب باریدن باران و برف. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ): هثهث السحاب بمطره و ثلجه ؛ بشتاب فروفرستادابر باران و برف را. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || شتاب کردن در رفتن و جز آن : هثهث فی السیر و غیره ؛ شتاب کرد در رفتن و جز آن. ( ناظم الاطباء ). || ستم کردن. ( منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ): هثهثه والی بر رعیت ؛ ظلم و ستم کردن وی بر آنان. ( از ناظم الاطباء ). || سخت سپردن زیر پای. ( منتهی الارب ): هثهث الشی ٔ؛ سخت در زیر پای سپرد آن چیز را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). در زیر پای سپردن چراننده چراگاه را: هثهث الراعیة المرعی. ( از معجم متن اللغة ).

هثهثة. [ هََ هََ ث َ ] (ع مص ) آمیخته شدن . (منتهی الارب ). آمیخته و مختلط شدن چیزی . (ناظم الاطباء). اختلاط. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || شتاب فرستادن . (منتهی الارب ). || به شتاب باریدن باران و برف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ): هثهث السحاب بمطره و ثلجه ؛ بشتاب فروفرستادابر باران و برف را. (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). || شتاب کردن در رفتن و جز آن : هثهث فی السیر و غیره ؛ شتاب کرد در رفتن و جز آن . (ناظم الاطباء). || ستم کردن . (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد): هثهثه ٔ والی بر رعیت ؛ ظلم و ستم کردن وی بر آنان . (از ناظم الاطباء). || سخت سپردن زیر پای . (منتهی الارب ): هثهث الشی ٔ؛ سخت در زیر پای سپرد آن چیز را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). در زیر پای سپردن چراننده چراگاه را: هثهث الراعیة المرعی . (از معجم متن اللغة).



کلمات دیگر: